کتاب نظریه های آگاهی (در فلسفه ذهن و مغز پژوهی امروز)

کتاب نظریه های آگاهی (در فلسفه ذهن و مغز پژوهی امروز)

مقدمه مترجم:

وقتی آقای سعید صباغی پور لطف کردند و کتاب را برایم فرستادند، تا نظرم را برای ترجمه بگویم، خوشحال شدم که چنین کتاب جمع و جوری با عکس های زیبا و گویا، که نظریات اندیشمندان معاصر را درباره آگاهی در عرصه فلسفه و مغزپژوهی در بر دارد، برای ترجمه انتخاب شده و البته از شرکت در این امر مسرور شدم.

خودم به عنوان نورولوژیست و مغزپژوه، به مدت بیش از ۲۵ سال است که در حال کشتی گرفتن با موضوع «آگاهی» هستم و در این باره ترجمه کرده و مطلب نوشته ام، ولی با این همه کتاب حاضر را جذاب و متنوع و دارای نکاتی آموزنده یافته ام. جالب است که هر دو نویسنده این کتاب، «آندره اوجین کاوانا»و « اندرا نانی» در دانشگاه بیرمنگام در گروه روان پزشکی مغز محور (نوروسایکیاتری)  مشغول تحقیق در زمینه آگاهی به ویژه درباره سندرم ژیل دولاتورت هستند. این سندرم حرکتی جالب نشان می دهد که چگونه پدیده آگاهی در انسان وابستگی علت و معلولی به کارکرد مغزی دارد.

واقعیت این است که فهم متافور (استعاره) ساده ای که مغز و ذهن را دو روی یک سکه تلقی می کند، برای ما انسانها مشکل بوده است. این دشواری نتیجه نحوه شکل گیری آگاهی ما است که خود موجب انواع دوگانه پنداری مغز و ذهن در فلسفه شده است. خوشبختانه در این کتاب انواع نظریات فلسفی در این باره جمع آوری شده که خود نشانه این واقعیت است.
بزرگترین دستاوردهای مغزپژوهی امروز شاید پی بردن به اهمیت دستگاه انگیزشی، عاطفی – هیجانی مغز برای رسیدن به احساس، سرآغاز آگاهی و خودآگاهی است. مغز ما در ارتباط استعاری (متافوریک) با جهان پیرامون، ارزش ها و عیار جهان بیرون را با دستگاه های تشخیصی درون نهاد می سنجد و آنچه که برای بقا و ماندگاری و حفظ حیات طبیعی و اجتماعی لازم دارد را انتخاب می کند. معنا و مفهوم پیش از آغاز زبان، این چنین در دستگاه ارزیاب مغز ما نطفه می بندد. عاملیت و قصدمندی که در فلسفه به «حیث التفاتی» و  «درباره‌گی» آگاهی تعبیر میشود، در مغزپژوهی امروز، معنای ملموس تر و عملی تری پیدا کرده است.

از دید مغز پژوهی، در واقع خود یا خویشتن اولیه عملی تری پیدا کرده است. از دید مغز پژوهی، در واقع خود از نظر بیولوژیک، بر اساس عاملیت کنش های انتخابی بر محور انتظارات و پیش بینی ها شکل می گیرد و با توسعه دامنه عمل و کنش پیش بینانه انسان نسبت به جانداران دیگر، هر چه بیشتر ذهن از درگیر ماندن در زمان حال آزاد می شود و می تواند با کمک زبان در عرصه زمانی گسترده تر، گذشته و آینده را در خیال در نوردد.

قدرت تخیل، امری ذهنی است که توانایی ارتباطات بی نهایت بینانورونی در مدارهای مغزی بستگی دارد که نتیجه احتمالات بی نظیر نگاشت های دائما نو شونده و پویای این طرح های درون مغزی است. در نتیجه این نوع فعالیت تخیلی است که صفحه آگاهی مغز ما به طرز حیرت آوری گسترانیده می شود.

کارآیی بخش آگاهی ما بستگی به وسعت بیشتر بخش نا آگاه مغز ما دارد، زیرا فعالیت بخش نا آگاه مغز ما است که فرصت آزاد شدن دست و بال آگاهی برای گسترش دامنه فعالیت خود برای عملی شدن خلاقیت و تعقل کارساز را می دهد. البته باز کردن این موضوعات پیچیده سربسته در این مقدمه کوتاه میسر نیست و فرصتی دیگر می طلبد.

شکی ندارم که ترجمه این کتاب، با تمامی نواقصی که ممکن است در انتقال مفاهیم دقیق نویسندگان کتاب و مطرح کنندگان اصلی نظریات داشته باشد، می تواند قدمی باشد موثر، هر چند ابتدایی، در عرصه آگاهی از چگونگی  فرایند « اگاهی»
در مغز ما انسانها در روی کره خاکی.
عبدالرحمن نجل رحیم

نویسنده: آندره اوجنیو کاوانا – آندره نانی

مترجم: دکتر عبدالرحمن نجل رحیم – سعید صباغی پور

انتشارات: نشر ارجمند

سال انتشار: دی ۱۳۹۶